تصرّف مراکز استانهای بیشتری توسّط طالبان و احتمال تصرّف کابل - با توجّه به اینکه به حدود ٧٠ کیلومتری این شهر رسیدهاند- این گروه را به عنوان حاکمان آیندهی افغانستان در اذهان عمومی مطرح کرده است و حامیان طالبان از اکنون و همزبان با آنها، از طالبان به عنوان امارت اسلامی نام میبرند. در عین حال، شیوههای رفتاری طالبان در مناطقی که به تصرّف درآوردهاند، نشان از روزهای سختی است که مردم این کشور در پیش دارند. در این زمینه به شیوهی خاصّ، زنان افغانستان در معرض آسیب و تعرّض بیشتری قرار دارند.
جنگ و رقابت سیاسی آمریکا و شوروی سابق، در گذشته آثار مخرب بسیاری ایجاد کرد. یکی از آثار این رقابت پایانناپذیر، وقوع بحران و جنگ در افغانستان بود که علیرغم فروپاشی شوروی سابق، همچنان این کشور در آتش آن رقابتها میسوزد. فروپاشی شوروی به لحاظ ایدئولوژیک، در ظاهر امر، ادامهی حضور آمریکا در افغانستان را به چالش میکشید، اما ظهور مجدد روسیه به عنوان قدرتی منطقهای و جهانی اما با کیفیتی به مراتب پایینتر از شوروی سابق از یک سو و شکلگیری قدرتی داخلی مانند طالبان در افغانستان، وجود و حضور آمریکا را در این کشور هم برای آمریکا و هم برای دولت افغانستان اجتنابناپذیر نشان میداد؛
مفهوم پیروزی در جنگ، به صورت متعارف ناظر بر موقعیتی است که یکی از طرفین حاضر در جنگ بتواند با توان نظامی بالا و استراتژی و تاکتیکهای انجام داده خود، طرف مقابل را یا از پای در آورد یا وادار به تسلیم و تمکین کند. سیستم بکاررفته در جلب حمایت از سوی کشورهای دیگر- همپیمان، دوست و سازمانهای بینالمللی- هم در این راستا تأثیر مستقیم داشته و میتواند موقعیت یک کشور را تقویت یا تضعیف کند.
مقدّمه:
رواداری، تسامح و تحمّل؛ مفاهیمی هستند که مترادف با دگرپذیری یا به تعبیر دیگر، دیگرپذیری بکار برده شدهاند، این واژه در فهرست لغات معاصر ما، هم از نظر فلسفی و فکری و هم از نظر سیاسی و مذهبی وجود و حضور دارد، اگر چه برخی از آن ممکن است برداشت منفی داشته باشند، ولی در دیدگاه جدید تحمّل و رواداری نه تنها مضمون منفی ندارد بلکه، سبب میشود که مردم بتوانند با روشنبینی و بیغرضی به مسائل بیندیشند و تحمّل عقاید متفاوت دیگران را داشته باشند، ضمن اینکه به فرد کمک میکند که توان تفکر دربارهی عقاید نو و جدید را داشته باشد، به عبارت دیگر، از تعصّب و انجماد فکری جلوگیری میکند.
پس از رویدادهای اعتراضی اخیر، ظاهراً شورای شهر تهران درصدد طرح موضوعی است که در صورت تصویب تلاش میشود مکانهایی برای تجمّع عمومی مردم تعیین شود. این امر را من در ذات خود طرح مسئلهای جرأتمندانه میدانم. در این صورت میتوان گفت که علاوه بر قانون اساسی که تجمّع و اقدام اعتراضی مسالمتآمیز را امری قانونی و جزو حقوق سیاسی جامعه تلقّی کرده است، یک تصمیم اجرایی هم در حمایت از این قانون شکل گرفته است. در این زمینه چند نکته به نظر میرسد:
فاجعه مخاطرهای است طبیعی یا ساخت انسان که در پی آن آسیب فیزیکی، تخریب، از دست دادن جان و یا تغییر شدیدی به محیط زیست وارد میشود. از فاجعه به معنای بلای سخت و حادثهی ناگوار در فرهنگ معین یاد شده است.
وقوع فاجعه، آثار آسیبشناسانهی اجتماعی، روحی و روانی بعدی را نیز به دنبال دارد. از این رو، صرفنظر از منشاء فاجعه، توجه و برنامهریزی برای پیشگیری و چاره کردن مسائل بعدی وقوع فاجعه، بخشی از مدیریت بحران و فاجعه است.
وقوع حوادث غیر مترقبه مانند زلزله، علاوه بر خسارات مالی، که میتوان با برنامهریزیهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت به نوعی خسارات مالی را جبران کرد، عوارض روحی-روانی شدیدی نیز به همراه دارد.
کشور ما از نظر وفور بلایای طبیعی و غیرطبیعی، جزو کشورهای حادثهخیز است و توجه به این واقعیت، در مدیریت چنین بحرانهایی کمک میکند تا در سرعت و کیفیت امدادرسانی به حادثهدیدگان تغییر جدّی روی دهد. در چنین حوادثی علاوه بر سیستم دولتی چنانکه در همه جا معمول است، استفاده از پتانسیلهای غیردولتی به عنوان مکمّل فعالیتهای امدادی، امر غیرقابل تردیدی است که به نظر میرسد از این ظرفیت آنچنانکه باید استفادهی درست صورت نگرفته است. به عبارت دیگر در مواقع اضطراری مخصوصاً وقتی که دامنهی آسیب از نوع حادثهی کرمانشاه و ایلام که در چندروز گذشته رویداد هم از نظر تخریب مناطق مسکونی و هم از نظر تلفات جانی (تعداد کشته شدگان، مجروحان و در زیر آوار ماندگان) وسیع است
دیریست که کولبران کرد به شیوههای مختلف جانشان و در نتیجه حقوق اولیهاشان را برای تامین معاش روزانهی خود و خانواده، بر کف دست نهاده و متأسفانه در نهایت آنرا از دست میدهند. هر روز این قربانیان اقتصاد بیمار کشور، در سختترین شرایط و با وصف اطلاع از مخاطرات راه، پای در مسیری بدون بازگشت میگذارند. اینان نه قاچاقچی به معنای واقعی آن و نه مختلکنندهی اقتصاد کشورند. در واقع اجیرشدگانی دستمزد بگیرند که در پی نان روانند. اغراق نیست که گفته شود در غیاب آنان هم باری آنچنانی از حجم قاچاق کشور برداشته نمیشود.
تشدید بحران کردها و دولت ترکیه
بر اساس اخبار منتشره، نیروهای امنیتی ترکیه «فیگن یوکسکداغ» و «صلاحالدین دمیرتاش»، دو رهبر حزب دموکراتیک خلقها (ه. د. پ) حزب قانونی طرفدار کردها در پارلمان ترکیه را همراه با تعدادی دیگر از پارلمانتاران و اعضای این حزب دستگیر کردهاند.
وزارت کشور ترکیه علت بازداشتهای گسترده نمایندگان حزب دموکراتیک خلقها را خودداری آنها از حضور در دادگاه و ارائه شهادت درباره پروندههای مربوط به مبارزه با تروریسم اعلام کرده است. بر اساس بیانیه این وزارتخانه، این بازداشتها با حکم مقامهای دادستانی در استانهای کردنشین مانند دیاربکر، شرناخ، وان و حکاری صورت گرفته است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل